نقد و بررسی فیلم Cobweb | ترسناکه عجیب
یادش بخیر زمان هایی که سینما ترسناک از آب و هوای خاصی برخوردار بود و از همه مهمتر، دارای شکل و شمایل متفاوتی بود. این روزها، سینمای ترس تبدیل به یک کپی برداری کلیشه ای شده است. از جامپ اسکر، تکنیکی که به طور ناگهانی صدا را افزایش می دهد، تا دوربینی که به طور ناگهان به موجودی ترسناک فوکوس می کند. یکی از این فیلم های کلیشه ای که به تازگی منتشر شده، فیلم Cobweb یا “تار عنکبوت” است. این فیلم به تمام معناها کلیشه است و برای تماشاگرانی که به جدیت در این سبک علاقه دارند، چیز جدیدی ندارد.
بهتر است بهتر از ژانر ترسناک آغاز کنیم. چه معنایی در سینما برای ژانر ترسناک داریم؟ در ادبیات، تخیل ما به کمک می آید تا یک داستان را با فضایی تصویر سازی کنیم. شاید کتاب های استیون کینگ را خوانده باشید یا حتی آثار او را مطالعه کرده باشید. آثار او همواره به گونه ای نوشته می شوند که تخیل مخاطب را در داستان جلب کنند. واقعیت این است که ادبیات یک زمینه بسیار زیرکانه و خصوصی است. ما در این دنیا تنها با کلمات کار داریم و این کلمات قادر به ایجاد دنیای خود نیستند. این بیشتر به مهارت نویسنده بستگی دارد.
اما بر عکس ادبیات، سینما بسیار واقعی و عینی است. همه چیز در دید مخاطب است و تخیل مخاطب در داستان وارد نمی شود. به عبارت دیگر، ما در سینما تنها تماشاگران هستیم که مجبوریم هر چیزی را که به ما نشان می دهند را ببینیم. در ژانر ترسناک نیز، این واقعیت به کمک پیشرفت فیلمنامه نمیآید. اکنون همه چیز در فیلمهای ترس به کلیشه ها و تکنیک های استاندارد اکتفا میکند. یعنی یک فیلمنامه استاندارد وجود دارد: در مونتاژ صدا، صداها به طور ناگهانی قطع می شوند، دوربین به موجود ترسناک فوکوس میکند، و سپس یک باند صوتی و یک هیولا با یک صدای وحشتناک ظاهر میشوند. واقعیت این است که پس از فیلم “جن گیر” از سال 1973، این تکنیک ها عادی و کلیشه شده اند. فیلم Cobweb نیز از همین قوانین پیروی میکند و بیرون از این قالب نمی آید.
به علاوه، من باید اضافه کنم که انتقاد من از این فیلم های تکنیک محور به سمت سینمای قدرتمندی همچون هالیوود تنها نیست. اگر روزی چنین فیلمی در ایران ساخته شود، من به عنوان نخستین شخص از آن حمایت خواهم کرد. چرا که در سال 2023، ما در سینمای خود حتی قادر به ساخت یک گلدان با پرده سبز نیستیم. اما هالیوود از 50 سال پیش از این تکنیک ها بهره میبرد.
حالا سوال اینجاست که چه باید کرد؟ آیا نباید از این تکنیک ها استفاده کرد؟ من با گفتن این حرف ها مخالف این تکنیک ها نیستم. اما مسئله این است که فیلم هایی مانند فیلم Cobweb صرفاً به این تکنیکها اکتفا میکنند و نادیده میگیرند که یک فیلم باید یک داستان هم داشته باشد و تا کجاها به مخاطب برساند.
ژانر: ترسناک – هیجان انگیز
کارگردان: Samuel Bodin
بازیگران: Antony Starr، Cleopatra Coleman، Lizzy Caplan
سال انتشار: ۲۰۲۳
داستان از یک شهر آغاز میشود که در حال آماده سازی برای جشن هالووین است. همانند هر سال، کدو های ترسناک در اطراف خانه پیتر قرار دارند. در ادامه، با خانواده عجیب پیتر آشنا میشویم که به شعار های ترسناکی علاقه دارند و جشن هالووین را به یک مراسم ویژه تبدیل کرده اند.
پیتر شب ها به خواب می رود و صدای تق تق از درون دیوار ها به گوشش می رسد. این صحنه ها در واقعیت بسیار جذاب هستند. سپس پیتر این اتفاق را به خانوادهاش گزارش می دهد و آنها اصرار دارند که چنین چیزی وجود ندارد. تا اینجا، همه چیز به نظر عادی می آید. آن ها می خواهند از پسرشان مراقبت کنند و اجازه نمی دهند تا او خانه را ترک کند. اما سوال من این است: اگر آنها واقعاً این هیولا را در خانه مخفی کردهاند (که دیالوگهای مادر این را تأیید میکند)، چرا او را در خانه نگه می دارند؟ چرا او را در زیرزمین زندانی میکنند؟ این تناقض در رفتارها نشان از عدم دقت در فیلمنامه دارد که نتوانسته کاراکترهای معقولی ایجاد کند.
رفتار های غیرمنطقی و عجیب خانواده پیتر در فیلم بسیار عجیب است . در کل مفهوم این رفتارها در فیلم به درستی نمایش داده نشده است.
سپس پیتر به هنگام کاشتن درختان باغچه با یک اسکلت روبرو میشود. احتمالاً این اسکلت مربوط به دختر همسایه است. اما چه کسی او را کشته؟ انگیزه قتل چی بوده است؟ چرا در حیاط خانه پیتر دفن شده است؟
بعد از آشنایی پیتر با خواهرش، سارا، داستان به طور کامل تغییر می کند. پیتر به اقرار هیولا می پذیرد که باید پدر و مادرش را بکشد و در سوپ آنها مرگ موش را ریخته و مصرف کند. برای من به عنوان تماشاگر، سخت است تصور کنم که یک کودک هشت ساله قادر به انجام چنین عملی باشد!
حالا ساموئل بودین (کارگردان این اثر) تلاش می کند که از لحاظ اخلاقی کودک را از تبعید به دنیای شیاطین نجات دهد. او یک شخصیت معلم دوست داشتنی به داستان اضافه میکند که به نظر میرسد بر زندگی پیتر بسیار حساس است و گاهی اوقات به عنوان یک کاراگاه عمل میکند و از پدر پیتر (انتونی استار) می پرسد که چرا بازویش زخمی است؟
این کارگردان جوان به نظر میرسد چندین مینیسریال ترسناک را نیز کارگردانی کرده باشد، اما به نظر من تصور دوستان از کارگردانی او این است که بتواند میزان ترس و وحشت را در فیلم خود ایجاد کند و تصاویر زیبایی ضبط کند! جالب است که یکی از منتقدان داخلی درباره این کارگردان نوشته بود که او به خوبی می داند چگونه در فیلم خود تعلیق خلق کند! تعلیق؟ این فیلم اصلاً عنصر تعلیق ندارد. هیچ چیز مشابه تعلیق در آن وجود ندارد. مهمترین عنصر ترس فیلم Cobweb به تکنیک ها بستگی دارد، تکنیکهایی که سالها در سینمای ترس به کار میروند.
بگذارید به پایان فیلم برسیم. مادر پیتر کشته میشود و هیولا ظاهر میشود. او سپس هم کلاسی پیتر و دوستان قلدر او را که برای انتقام آمده اند، به قتل میرساند. سپس معلم، پیتر را متقاعد میکند که باید هیولا را شکست دهد و مو های آن را گرفته و آن را به درون زیرزمین پرتاب کند! یعنی دختر، با این که به نظر میرسد دارای قدرت های خطرناکی است که می تواند پسران را به شکل وحشیانه بکشد، نتوانست از خود در مقابل پیتر دفاع کند؟
در نهایت، میتوان گفت که فیلم Cobweb اثری بی منطق اما هیجانانگیز است که حتی هیجان نیز به صورت کلیشهای و از پیش بینی شده ارائه میشود. این فیلم تقریباً هیچ ابتکاری برای افزودن به ژانر ترس ندارد و شاید تنها نقطه مثبت آن، بازی قوی انتونی استار باشد. پس اگر قصد تماشای این فیلم را دارید، اجازه دهید کمی توضیح دهم. این فیلم به دو بخش تقسیم میشود. بخش اول، یک داستان معمایی و روانشناختی با هیجان مناسبی ارائه میدهد، اما بخش دوم به طور کلی بی معنی و بی منطق است. به نظر میرسد که کارگردان در وسط فیلم خسته شده باشد و از ادامه دادن به درست کردن داستان به خوبی انصراف داده باشد.
مثل همیشه کلیشه ای
کلیشه ای