سریال

معرفی و نقد سریال بازنده: روایت جنایت و معما

سریال بازنده یک مجموعه هیجان ‌انگیز و معمایی است که به ‌طور اختصاصی از پلتفرم فیلیمو به نمایش درآمده است. در این مقاله به معرفی و نقد سریال بازنده خواهیم پرداخت.

خلاصه داستان سریال بازنده:

به دلیل ماهیت معمایی و پیچیدگی داستان این سریال، خلاصه ‌ای مرموز و جذاب از داستان به این شکل ارائه شده است: کارآگاه کیانی درگیر پرونده‌ ای پیچیده و رازآلود می ‌شود که پرده از اسرار تاریک یک خانواده برمی ‌دارد.
این‌ طور که به نظر می ‌رسد، با سریالی جنایی و معما گونه روبرو هستیم که در آن یک پلیس باید معمای این پرونده را حل کند و حقایق را آشکار سازد.

بازیگران و عوامل سریال بازنده:

امین حسین ‌پور به عنوان نویسنده و کارگردان این سریال حضور دارد و احسان ظلی‌ پور نیز تهیه ‌کنندگی آن را بر عهده دارد. حسین‌ پور پیش‌ تر با ساخت سریال کوتاه “درمانگر” در ژانر جنایی و رازآلود برای فیلیمو تجربه کسب کرده و “بازنده” دومین اثر او در این ژانر محسوب می ‌شود.

بازیگران:

علیرضا کمالی
سارا بهرامی
صابر ابر
صدف اسپهبدی
رویا جاوید نیا
محمد علی‌ محمدی
امیر غفارمنش
مهدی رکنی
علی مردانه
با حضور ویژه پیمان قاسم خانی

این سریال بر اساس و با اقتباس از رمان زوج همسایه نوشته شاری لاپنا (که در ایران با عنوان زن همسایه منتشر شده) ساخته شده است.

پوسترهای رسمی سریال بازنده

پوسترهای رسمی سریال بازنده

پوسترهای رسمی سریال بازنده

نقد سریال بازنده

در ادامه این بخش به نقد سریال بازنده و بررسی آن از جنبه های مختلف خواهیم پرداخت.
سریال بازنده در ژانر جنایی، معمایی، پلیسی قرار دارد. با این حال، در مقایسه با دیگر آثار شبکه نمایش خانگی، از لحاظ فضاسازی متفاوت عمل کرده و از الگوهای هالیوودی پیروی می‌ کند. سریال به خوبی از قواعد ژانر کلاسیک پلیسی-جنایی هالیوود بهره می ‌برد و به همین دلیل می‌توان آن را گامی رو به جلو در تولیدات سریالی ایران دانست، هرچند که همین ویژگی ممکن است باعث شود این سریال برچسب “غیرایرانی” بخورد.

همواره با چالش خلق پلیس و داستان‌ های پلیسی مواجه بوده ‌ایم که در عین رعایت استانداردهای ژانر، اصالت ایرانی خود را حفظ کنند و به نوعی خارجی نشوند. به نظر می ‌رسد که ژانر پلیسی اگر به ‌درستی ساخته شود، تمایل به دریافت رنگ و بوی خارجی دارد. سریال بازنده نیز تلاش کرده تا روی مرز میان ایرانی و غیرایرانی حرکت کند، اما به دلیل اقتباس از یک منبع غیرایرانی، به ‌طور طبیعی حال و هوای غیرایرانی پیدا کرده است. با این حال، بسیاری از عناصر داستان و شخصیت ‌ها ایرانی‌ سازی شده‌اند. اما تیم سازنده عامدانه در طراحی صحنه و فرایند پسا تولید فضایی خلق کرده‌اند که خیلی ایرانی به نظر نمی ‌رسد؛ و این لزوماً یک ضعف نیست.

با اینکه استفاده بیش‌ از حد از پرده سبز و اصلاح نور و تصویر، حالتی مصنوعی به فضا داده است، اما سریال تمام المان ‌های لازم برای یک اثر جنایی-پلیسی را در خود دارد: فضای تاریک با باران، سیگار و قاب‌ های بسته که بر اندوه ماجرا می ‌افزایند. کارآگاهی باهوش و سمپاتیک با غمی عمیق در چشم‌ ها و لیوانی در دست، که جزو ویژگی ‌های آشنای کارآگاه‌ های این ژانر است.

سریال بازنده داستان ناپدید شدن فرزند یک زوج جوان به نام ارغوان و کاوه (با بازی سارا بهرامی و صابر ابر) را روایت می‌ کند. ماجرا از شبی آغاز می ‌شود که این زوج به خانه همسایه رو به ‌رو می ‌روند و تصمیم می ‌گیرند فرزندشان را به همراه نبرند. وقتی به خانه برمی‌ گردند، با صحنه وحشتناک غیبت کودکشان رو به ‌رو می‌ شوند. در ادامه داستان، با معرفی تدریجی شخصیت ‌ها، گره‌ های معما یکی پس از دیگری باز می‌ شود. ابتدا با کارآگاه (با بازی علیرضا کمالی) آشنا می ‌شویم که درگیر پرونده ‌ای شکست ‌خورده است و به همین دلیل وضعیت روحی ناپایداری دارد، اما با این وجود، مسئولیت پرونده ناپدید شدن کودک را بر عهده می‌ گیرد.

نقد سریال بازنده

روایت سریال به شکل ساده و مستقیم با معرفی ارغوان در قسمت اول و سپس کاوه در قسمت بعدی پیش می‌ رود. هر دو شخصیت بخشی از پازل معمایی سریال هستند. ارغوان از خانواده‌ ای ثروتمند است، در حالی که کاوه از خانواده ‌ای فقیر می‌آید. این دو در دانشگاه با هم آشنا شده و علی ‌رغم تفاوت ‌های طبقاتی، با هم ازدواج کرده ‌اند.
ارغوان در گذشته پدرش را به ‌طرز مشکوکی از دست داده و مادرش، ونوس، تمام ثروت او را به ارث برده است. ونوس به سرعت با مردی بسیار جوان‌ تر ازدواج می ‌کند و این ازدواج به روایت داستان تمی شبیه به “هملت” می ‌دهد. در خانه، تابلوی عکس خانوادگی قبلی جای خود را به تصویر جدیدی می‌ دهد که نشان از تغییرات بزرگ دارد. ارغوان و کاوه زندگی نسبتاً خوشی دارند؛ مادر ارغوان خانه ‌ای اعیانی به آن ‌ها هدیه داده است و رابطه‌ آن‌ ها خوب به‌ نظر می ‌رسد تا زمانی که صاحب فرزند می ‌شوند و ارغوان دچار افسردگی پس از زایمان می ‌شود.
از طرف دیگر، کاوه که در فقر بزرگ شده، با دیدگاهی که از پدرش به ارث برده، برای پیشرفت در زندگی تلاش می ‌کند. ازدواج با ارغوان، دختری ثروتمند، به‌ عنوان فرصتی برای ارتقاء اجتماعی دیده می ‌شود، هرچند به نظر می ‌رسد که خانواده ارغوان او را به‌ عنوان داماد ایده‌آل نمی ‌پذیرند. این تضادها و پیچیدگی ‌ها در طول داستان به تدریج روشن می‌ شوند و به کشمکش ‌های بیشتری در سریال دامن می ‌زنند.

مطلب پیشنهادی: معرفی و نقد سریال گردن زنی: درام رمز آلود و جذاب

در دو قسمت ابتدایی سریال بازنده، ما با دو شخصیت اصلی، ارغوان و کاوه، آشنا می‌ شویم و از طریق گفت ‌و گوهای کارآگاه و بررسی‌ های صحنه جرم، با خانواده ارغوان و همسایگان آشنا شده و از جزئیات اتفاق رخ‌ داده مطلع می ‌شویم. این نوع روایت که هیچ عجله ‌ای در بازگویی داستان ندارد، با وجود پیچیدگی معما، به سرراست بودن آن کمک کرده و از نظمی برخوردار است که دنبال کردن آن را، اگرچه کمی کسل ‌کننده، اما نسبتاً آسان می‌ کند.
این شیوه روایت، برعکس سریال پلیسی معمایی دیگری به نام گردن ‌زنی به کارگردانی سامان سالور است که همزمان با بازنده از یک پلتفرم دیگر پخش می‌ شود. “گردن ‌زنی” با ارائه حجم زیادی از پرسش ‌ها و اطلاعات در مدت ‌زمانی کوتاه، مخاطب را گیج می ‌کند، در حالی که “بازنده” با ریتم کند و حساب‌ شده خود، فضایی مرموز و کلاسیک نوآر ایجاد کرده و معما را با طمأنینه و آرامش باز می ‌کند. این روش باعث می ‌شود مخاطب به جزئیات بیشتر توجه کند و معما هرچه بیشتر رازآلود شود.

داستان به گونه ‌ای پیش می‌ رود که کارآگاه به صورت شهودی به اعضای خانواده کودک ناپدید شده مشکوک می ‌شود و این حس شک را به مخاطب نیز منتقل می‌ کند. این ویژگی، نقطه قوت سریال است؛ چرا که مخاطب همراه با کارآگاه به تمام شخصیت ‌ها مشکوک می ‌شود. بازی علیرضا کمالی در نقش کارآگاه، به‌ خوبی روایت را پیش می ‌برد و ارتباط مؤثری با مخاطب برقرار می‌ کند؛ او شخصیتی جذاب، باهوش، اما آسیب ‌دیده را به تصویر می ‌کشد.

اما در مورد سایر بازیگران، هنوز فرصت کافی برای نشان دادن توانایی‌ هایشان فراهم نشده است. رویا جاوید نیا در نقش زنی ثروتمند و مرموز تفاوت چندانی با بازی‌ های قبلی ‌اش ندارد، اما نقش همسر شرورش فرصتی برای پیمان قاسم ‌خانی است تا توانایی‌ های بازیگری‌ اش را به‌ خوبی نشان دهد. سارا بهرامی نیز که پیش ‌تر نقش ‌هایی با شرایط بحرانی را ایفا کرده، اینجا هم در نقش زنی افسرده و رازآلود، عملکرد خوبی دارد. صابر ابر همچنان از همان حالت‌ های همیشگی چهره ‌اش برای به تصویر کشیدن شخصیتی ضعیف استفاده می ‌کند.
بزرگ ‌ترین مشکل مربوط به صدف اسپهبدی است. با اینکه او برای بازی در نقش یک معتاد موفق به دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شده است، اما در اینجا بازی ‌اش مصنوعی به نظر می ‌رسد و به فضای سریال لطمه زده است. این ضعف در بازیگر نقش برادر او نیز دیده می ‌شود. با این حال، سایر بازیگران درک درستی از نقش ‌هایشان دارند و به اندازه ایفای نقش می ‌کنند.

کاش برای نقش‌ های فرعی نیز بازیگران حرفه‌ ای‌ تری انتخاب می‌ شدند تا فضای سریال یکدست ‌تر و هماهنگ‌ تر شود. این فضاسازی که با دقت و زحمت زیادی ساخته شده، نیازمند حضور بازیگرانی است که بتوانند تمام نقش‌ ها را به ‌خوبی به تصویر بکشند. در واقع، در یک داستان جنایی معمایی، هر نقش هرچند فرعی، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که همه شخصیت‌ ها به نوعی در حل معما نقش دارند. با این حال، تا اینجای کار مجموعه بازیگران توانسته ‌اند عملکرد نسبتاً خوبی ارائه دهند.

شخصیت ‌پردازی ‌ها به لطف شیوه روایتی که کارگردان انتخاب کرده، به‌ خوبی به تصویر کشیده شده‌اند. اگر این شیوه بر اساس ساختار رمان اقتباس شده باشد، می‌ توان گفت کارگردان در اجرای آن موفق بوده است، و اگر نه، انتخاب روایی او قابل تحسین و البته هوشمندانه است. این شیوه به نوعی مشکلات رایج شخصیت ‌پردازی در بسیاری از سریال ‌های ایرانی را نیز برطرف می‌ کند و باعث می ‌شود هر شخصیت به‌ درستی جایگاه خود را در داستان پیدا کند.

جمع بندی

در این مقاله سعی کردیم به طور کامل به معرفی و نقدر سریال بازنده بپردازیم. سریال بازنده در مجموع اثری موفق و قابل‌ توجه است. به نظر می‌ رسد که به‌ طور کلی به رمان اصلی وفادار مانده، دست‌ کم از لحاظ فضاسازی. با این حال، یک جزئیات مهم در ابتدای سریال حذف شده که کمی عجیب به نظر می ‌رسد. در رمان، زوج داستان به دلیل نداشتن پرستار، فرزندشان را با خود به مهمانی نمی ‌برند، اما در سریال هیچ توضیحی در این مورد ارائه نمی ‌شود. این خلأ باعث می ‌شود که تصمیم شخصیت ‌ها برای تنها گذاشتن کودک در خانه، منطقی جلوه نکند. همان‌ طور که شخصیت ‌های دیگر هم سؤال می‌ کنند، مگر کسی کودک به این سن را بدون دلیل در خانه تنها می‌ گذارد و به مهمانی می ‌رود؟ این موضوع با منطق هیچ خانواده‌ای، چه ایرانی و چه غیرایرانی، سازگار نیست. در حالی که داشتن پرستار کودک دیگر یک عادت مختص فرهنگ‌ های غیرایرانی محسوب نمی‌ شود و در فرهنگ ایرانی هم جا افتاده است، حذف آن از داستان جای سؤال دارد. باید دید که کارگردان با چه هدفی چنین تصمیمی گرفته است.
یکی از نقاط قوت و وجه تمایز این سریال در بین اکثر سریال‌ های لات‌ محور شبکه نمایش خانگی این است که فضا و شخصیت‌ های متفاوت و تازه ‌ای را خلق کرده و برای جذب مخاطب، به سمت همان فرمول ‌های تکراری نرفته است. روایت منسجم و تلاش برای رعایت قواعد ژانر جنایی، به اعتبار این سریال افزوده و آن را به یکی از اتفاقات خوب در شبکه نمایش خانگی تبدیل کرده است.

بیشتر بخوانید: معرفی و نقد مسابقه گل یا پوچ!!

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا