نقد فیلم خائن کشی کیمیایی + بررسی تک تک سکانس ها
فیلم سینمایی خائن کشی، جدیدترین اثر مسعود کیمیایی است که در سال 1400 در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.در حال حاضر نسخه ای از این اثر که فیلم برداری آن طولانی شده بود، برای نمایش خانگی آماده شد و قرار بر این است که نسخه سینمایی آن هم اکران شود.در این فیلم کارگردان یک واقعه سیاسی – تاریخی را روایت می کند که درباره دوستی و عشق هم می باشد.در ادامه با موزیک سلام باشید تا تک تک سکانس های این پروژه را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
خلاصه فیلم خائن کشی
در حدود سال ۱۳۳۱، پس از ملی شدن صنعت نفت در ایران، خرید نفت ایران تحت تحریم قرار گرفت. به همین منظور، دولت محمد مصدق به منظور تأمین هزینهها، اقدام به چاپ اوراق قرضه ملی نمود. به مردم نیز درخواست شد تا این اوراق را خریداری کنند تا به ملی ماندن صنعت نفت و تقویت دولت کمک کنند. به این ترتیب، مردم قرضی به دولت میدهند و در عوض سود سالانه شش درصدی دریافت میکنند. گروهی از انصار دولت مصدق، به منظور تأمین مبلغ لازم برای خرید این اوراق، در روز خورشیدگرفتگی به بانک ملی حمله کردند. فیلم خائنکشی، داستان این سرقت و رویدادهای پس از آن را شرح میدهد.
بازیگران فیلم “خائن کشی” شامل پولاد کیمیایی، مسعود کیمیایی، امیر آقایی، مهران مدیری، پانته آ بهرام، سارا بهرامی، سام درخشانی، نرگس محمدی، شکیب شجره، و رضا یزدانی هستند.
نقد و بررسی سکانس های فیلم خائن کشی
مثل همیشه، مسعود کیمیایی یک داستان درباره رفاقت و عشق روایت کرده است. در ابتدا، قبل از ورود شاهرخ و مهدی به بانک، شاهرخ به مهدی میگوید که او اجازه نمیدهد تیری به توجه و علاقهی آنها صادقانه ایجاد شود و این موضوع تا انتها پابرجا خواهد بود. با این حال، همانطور که در داستانهای کیمیایی این سالها مشاهده میشود، این عناصر با حضور و سوالات فشرده خود مخاطب را دچار دوگانگی میکنند. طراحی کیمیایی بیشکلهایی را به کار میبرد تا اطلاعات لازم برای پیشبرد داستان را به نمایش بگذارد، که یک نمونه واضح از آن را میتوان در قیصر (۱۳۴۸) مشاهده کرد.
در سناریو آغازین فیلم، مکان بیمارستان است که دایی و مادر فاطی در آن حاضرند و منتظر خبری از اویند. همچنین در صحنه، یک زنی با چادر به سر روی یکی از صندلی ها نشسته است. علت و حضور او در اینجا قابل توضیح نیست و تنها هدف حضور او در این لحظه و مکان، استفاده از گفتوگوهایش با دایی و مادر فاطی است تا اطلاعات مربوطه را به بیننده ارائه دهد. این حضور زن هیچ توجیه داستانی ندارد.
بیشتر بخوانید: فیلم تفریق | انقلاب جدید در سینمای ایران ؟
اینجا، در خاین کشی، اولین سناریو فیلم و یکی از مهمترین سناریوهای فیلم به یک فروشگاه روزنامه اختصاص داده شده است که اعلام می کند که یک خورشیدگرفتگی در راه است، حتی قبل از این که این متن روی صفحه را بنویسد. به هر حال، خورشیدگرفتگی کم کم آغاز می شود و عجیب است که مردم در حالی که می ایستند و به خورشید نگاه می کنند و با یکدیگر صحبت می کنند! این صحنه و نمایش سهل انگارانه حاوی یک نکته است که در تمامی لحظات فیلم دیده می شود: اجراهای بی توجه و ناطبیعی.
متأسفانه در صنعت سینمای کیمیایی، زیاد دیده میشود که فیلمها به سمت شعاریبودن سوق داده میشوند. اجراهای باورناپذیر و دمدستی در سکانسهایی مانند درگیری و کشتار در فیلم “خون شد” (۱۳۹۸) رخ میدهد. در این سکانس، فضلی و مرتضا که بیگناه هستند، بدون هیچ مقاومتی از سوی نگهبانان، به سمت در خروجی حرکت میکنند. این نشان میدهد که کیمیایی، در تلاش برای دستیابی به تصاویر و لحظات خاصی در فیلم، منطق داستان قبلی را نادیده میگیرد. به همین دلیل، فیلمهای او ضربه بزرگی میبینند و نمونههایی از این مشکل را در خائنکشی هم میتوان دید.
بزرگترین مشکلات فیلم
مشکلات اصلی فیلم در دو زمینه فیلمنامه و تدوین است. ابتدا، فیلمنامه از نظر ساختار کلی و جزئیات، به صورت منسجم بهره برداری نمیکند. در کلیت، فیلم داستانی روایت نمیکند و از طرح دوخطی خود بیشتر بیرون نمیرود. شخصیتها به دزدی از بانک ملی میپردازند و سپس مکانی مخفی برای پناهگاهشان را پیدا میکنند تا در نهایت فوت کنند. در داستان هیچ مسئلهای وجود ندارد که فیلمنامه و مخاطب بهدنبال آن باشند و در پایان، هیچ ضربه نهایی یا غافل گیری هم نمیبینیم. این امر باعث میشود که داستانها و جزئیات تهیه شده بیسبب و بدون منطق به نظر برسند. این مسئله از این جهت نیز بیفایده است که به تماتیک فیلم کمکی نمیکند. تمی که میتوان از عنوان فیلم استخراج کرد: جستجوی خائن. در نگاه اول، خائن آن شخصیتی است که با بخشی از پولهای ربوده شده فرار کرده است.
اما در نگاه بعدی، خائن کسی است که دارد آدمها را بازی میدهد. یا کسی است که زیر را رو میکشد. کسی که موضعش را نابهنگام تغییر میدهد. این گونه کیمیایی سعی کردهاست با پرداختن به برخی جزئیات، در دیالوگهای مربوطبه مصدق و در جزئیاتی مربوطبه ارتش، با این مسئله بازی کند. امّا در این عرصه خیلی کم پیش میرود و چیزی که میتوانست بزرگترین دستاوردِ فیلم باشد ناقص و بی نتیجه رها میشود. فیلم فقط به همان مسئلهای می پردازد که در سطح در جریان است. خرده داستانهای کیمیایی هم این میان به کاری نمیآیند. نه کمکی به این ایدههای تماتیک میکنند و نه کمکی به ساختارِ دراماتیک و نه حتی در شخصیتپردازیها چندان موثرند. عشقهایی که او بینِ «آدمها» میپروراند بسیار بی مقدّمه و درنتیجه باورناپذیرند (جز رابطه ی اطلس و سهراب که البتّه آن هم زیادی گلدرشت اجرا شدهاست).
فقدان شخصیتپردازی در فیلم، به جز کاراکتر مهدی که با بازی عالی امیر آقایی آمده است، به عنوان یکی دیگر از ضعفهای فیلمنامه در جزئیات به تماشاگر ارائه شده است. این ضعف به حدی است که فیلمساز را مجبور به ارائه یک سکانس اضافی و زائد کرده است تا این نقص را لاپوشانی کند. در این سکانس، سه زن (سارا بهرامی، پانتهآ بهرام و نرگس محمدی) به طور نشسته و دربارهی خودشان صحبت میکنند. در واقع، آنها سعی میکنند که اطلاعاتی را که تماشاگران باید از طریق حرکات و صحبتها دربارهی خودشان متوجه میشدند را، به صورت مستقیم ارائه دهند تا باورپذیری آنها بیشتر شود.
اما در فراهم کردن قسمتهای فیلم، نادقیق بودن شخصیتهای فیلم از نظر حس و حالت آنها، بهویژه در سکانسها، آشکار است. این مشکل میتواند در ناحیههای مختلف فیلم مشاهده شود که پلانها غیرکافی هستند و صحنه را کامل نمیسازند. به نظر میرسد که طولانی شدن بیش از حد فیلم باعث شده است که این مشکل رخ دهد. البته خائنکاری هماکنون بهمدت حدود ۱۲۰ دقیقه طول میکشد و مشخص است که سپیده عبدالوهاب برای تهیه فیلم به مدت زمان زیادی زحمت کشیده و مجبور شده است برخی از پلانها را حذف کند.
اگرچه بهتر بود که او صحنههای زائد را به طور کامل حذف کند و به جای آن صحنههای مهمتری را با فضای بیشتری ویرایش کند. یکی از نمونههای این صحنههای کوتاه شده، لحظهای است که شاهرخ (نقش بازی شده توسط پولاد کیمیایی) به زن سابق خود میگوید که مزاحم او را کشته است. این صحنه به واضحیت برخی مشکلات در اجرا مربوط است که به مسئله اشاره شده سبب میشود.
البته باید توجه کرد که داستان کتک خوردن زن و انتقام گرفتن شاهرخ یکی از جزئیاتی است که برخی فیلم ها را بیهوده می کند و بهتر بود که به طور کامل از فیلم نامه حذف می شد. اگر اجتناب از تصور درباره دلایل و روش های اجرای خیانت باشد، می توان گمان زد که این فیلم نامه از یک رمان الهام گرفته شده است که خود کیمیایی آن را نوشته است و نتوانسته صحنه های اضافی را نادیده گرفته است. این ایده را می توان در دیالوگ هایی که برای بازیگران نوشته شده است نیز مشاهده کرد. کیمیایی در این فیلم، و در بسیاری از فیلم های قبلی خود، به مقدار کمی اهمیتی به منطق واقع بینانه در اجرای صحنه ها نمی دهد و بزرگترین نمایش این مسئله در دیالوگ ها واضح است. دیالوگ هایی که بیشتر به ساختار نوشتاری رمان شباهت دارند تا صحبت کردن به صورت مکالمه. عملکرد بی خبرانه بازیگران فیلم، از جمله اندیشه فولادوند، سام درخشانی، رضا یزدانی (که تنها دلیل حضورش در فیلم را به دوستی با علی اوجی نسبت می دهم) و نرگس محمدی، این امر را بیشتر به چشم می آورد و باعث تصور های غیرقابل باور بیشتری در مخاطب می شود.
بیشتر بخوانید: یالی چاپکینی بازیگران
سخن پایانی
توطئه و سرنگونی، که ممکن است در صورت تغییراتی در نمایش عمومی به تصویر درآید، در وضعیت فعلی خود تنها میتواند از برخی از ایدههای تصویری خود لذت ببرد و برخی از بازیها (جدا از حضور امیر آقایی، حضور کوتاه سعید پیردوست) را در فیلم دوست دارد. ابتدای فیلم با یک خورشیدگرفتگی شروع میشود. پوشاندن خورشید و تاریکشدگی فضا. علاوه بر جذابیت این ایده دزدی در این شرایط، این تاریکشدگی جنبهای مفهومی و انتزاعی دارد که به طور کامل با محتوای مرکزی فیلم همراه است. بر اساس همین مفهوم و ایده، بخش قابل توجهی از فیلم در تاریکی طی میشود. تاریکی خیابانها و خیابانها یا اتاقی که دزدان در آن قرار دارند. این مسئله به شکل تصویری در بعد دستگیر شدگان نیز نمایش داده شده است. نور محدود در صحنهها باعث میشود تا بتوانیم بسیاری از تصاویر و چهرهها و جزئیات را در تاریکی سرخورده ببینیم. به گونهای که تمام جنبهها آشکار نشوند و همه جوانب مورد نظر سازنده فیلم رازآلودی تصویر را بیابند. این رازآلودی را کاش در فیلمنامه بیشتر و مهمتر میدانستیم.