فیلم

بررسی فیلم دایناسور؛ موفقیت در گیشه، شکست در محتوا؟

فیلم دایناسور به کارگردانی مسعود اطیابی و با بازی پژمان جمشیدی و امیر جعفری، روایتی طنزآمیز از معضلات اجتماعی است. این اثر که پنجمین همکاری جمشیدی و اطیابی محسوب می‌شود، از ۱۵ اسفند روی پرده رفت و در مدت کوتاهی به فروش بالایی دست یافت.
اطیابی بار دیگر با ترکیب بازیگران محبوب، داستانی جذاب و تبلیغات گسترده، تماشاگران را به سینما کشانده است. اما این موفقیت تجاری تا چه حد به معنای کیفیت هنری فیلم است؟ بسیاری از مخاطبان، پس از تماشای فیلم، نارضایتی خود را در فضای مجازی ابراز کرده‌اند و برخی آن را نمونه‌ای از سینمای عامه ‌پسند بدون عمق محتوایی می‌دانند. در این مقاله از موزیک سلام، به نقد و بررسی فیلم دایناسور و تحلیل این فیلم می پردازیم.

خلاصه داستان و بازیگران فیلم سینمایی دایناسور

در فیلم دایناسور، مسعود اطیابی از حضور پژمان جمشیدی، امیر جعفری، نگار فروزنده، یوسف تیموری و سوسن پرور برای نقش ‌آفرینی بهره برده است.
این فیلم روایتی طنزآمیز و در عین حال تلخ از زندگی مردی به نام رضا، معروف به «رضا دایناسور»، است. رضا یک فرد معتاد است که سال ‌ها درگیر مصرف مواد بوده و حالا با بزرگ‌ ترین چالش زندگی‌اش روبه‌رو شده است: اگر نتواند گواهی عدم اعتیاد ارائه دهد، شغلش را از دست خواهد داد.

او با هزار ترفند و روش‌ های عجیب ‌و غریب تلاش می‌کند تا اثر مواد را از بدن خود پاک کند. اما هرچه بیشتر تلاش می ‌کند، اوضاع پیچیده‌ تر می‌شود. در نهایت، روز موعود فرا می ‌رسد و او برای آزمایش به مرکز مربوطه می ‌رود. اما درست در همین لحظه، یک اتفاق غیر منتظره رخ می ‌دهد که نه ‌تنها زندگی رضا، بلکه اطرافیانش را نیز دچار بحرانی عجیب می ‌کند.

پوستر فیلم دایناسور

پوستر فیلم سینمایی دایناسور

مسعود اطیابی؛ سلطان گیشه یا عامل سقوط کمدی؟

مسعود اطیابی، نامی که روزگاری با آثار مذهبی و اعتقادی شناخته می ‌شد، حالا با کمدی ‌های عامه ‌پسند و پرفروش سینمای ایران را در تسخیر خود دارد. او با ساخت فیلم‌ هایی مانند تگزاس (۱، ۲، ۳)، دینامیت، بخارست، انفرادی، هتل و دایناسور، به سلطان گیشه ‌ها تبدیل شده است.
فیلم ‌های او کیفیت بالایی ندارند، اما یک ویژگی را به خوبی درک کرده‌اند: رگ خواب مخاطب. همین فرمول موفق باعث شده تا بسیاری از فیلمسازان دیگر هم از الگوی او پیروی کنند. در نتیجه، سینمای کمدی ایران که زمانی خلاق و جریان ‌ساز بود، حالا در دام کلیشه ‌های سطحی و تکراری گرفتار شده است.

اطیابی پیشتاز گیشه است، اما آیا مسیر او به پیشرفت سینمای ایران منتهی می‌شود یا تنها به تکرار فرمول ‌های امتحان ‌شده برای فروش بیشتر؟

برای خواندن مطلب بیشتر نقد فصل هفتم سریال پایتخت را بخوانید.

تحلیل و بررسی داستان فیلم دایناسور

فیلمنامه دایناسور، نوشته امیر برادران، بر پایه کلیشه ‌های رایج کمدی شکل گرفته و روی آشنایی ذهنی مخاطب حساب باز کرده است. اما روایت سرراست و دوری نسبی از شوخی ‌های اغراق ‌آمیز، آن را کمی متفاوت کرده است. فیلم با معرفی رضا و جلال و خلق موقعیت ‌های طنز، مانند بردن قلیان به یک مهمانی لاکچری، شروع جذابی دارد. در ادامه، ایده تکراری جابه‌جایی آزمایش پزشکی داستان را وارد مسیری قابل پیش ‌بینی می‌کند. اشتباه آزمایشگاهی، رضا را به این باور می ‌رساند که یک ماه بیشتر زنده نیست و این موضوع به رابطه او با دختر و همسر سابقش گره می‌ خورد. برخی از شوخی ‌های فیلم، مانند دستگیری سارقان بانک و افزایش فالوورهای “مستر قلیون”، به‌ خوبی جواب داده‌اند.

نقد فیلم دایناسور

در ادامه نقد و بررسی فیلم دایناسور و نیمه دوم فیلم، داستان بیشتر بر رابطه پدر و دختری رضا و رز تمرکز دارد، اما ورود ماجرای قاچاق مواد مخدر و شخصیت‌ های پرویز و افعی، فضا را پیچیده ‌تر و کمتر کمدی می ‌کند. تلاش رضا برای نجات دخترش موتور محرک داستان است، اما شوخی‌ ها تأثیر چندانی ندارند. جلال نیز همان تیپ آشنای وردست قهرمان را دارد که گاهی لحظات سرگرم‌ کننده‌ای خلق می‌کند. فیلم در نیمه پایانی از فضای کمدی فاصله می ‌گیرد و لحن متفاوتی پیدا می ‌کند. تنها حضور مشاور املاک و زوج مسن در سکانس آخر، کمی از افت فیلم را جبران کرده است.

دایناسور نمونه ‌ای از بحران بازیگران کمدی در سینمای ایران است، جایی که چند چهره محدود در تمام فیلم ‌های این ژانر تکرار می‌ شوند. پژمان جمشیدی در این فیلم، بیش از آنکه کاراکتری جدید خلق کند، درگیر کلیشه‌ های رایج یک معتاد شده است. در مقابل، امیر جعفری عملکرد بهتری داشته و برخی از شوخی ‌های موفق فیلم را رقم زده است. از میان بازیگران زن، نگار فروزنده در نقش همسر سابق رضا، حضور غافلگیر کننده و نوستالژیکی برای مخاطبان قدیمی دارد.

گرداب تکرار در بازیگری

بازیگری شاید در نگاه اول ساده به نظر برسد، اما یکی از بزرگ ‌ترین چالش ‌های آن، گرفتار شدن در تکرار است. این مسئله وقتی خطرناک ‌تر می ‌شود که تکرار، سود مالی قابل ‌توجهی برای بازیگر داشته باشد.
پژمان جمشیدی، فوتبالیستی که با ورود غیرمنتظره‌اش به سینما ابتدا یک پدیده زود گذر به نظر می‌رسید، اما به چهره‌ای تضمین ‌شده برای گیشه تبدیل شد. او با بازی در نقش ‌های درام نشان داده که توانایی خروج از کلیشه‌ های کمدی را دارد، اما چنان در چرخه تکرار گرفتار شده که گویی قصدی برای رهایی ندارد. در دایناسور هم همان پژمان جمشیدی همیشگی است، فقط با چهره‌ای افسرده ‌تر و لحنی متفاوت.
امیر جعفری هم، باوجود سابقه طولانی ‌تر و پیشینه تئاتری، چندان تفاوتی با دیگر نقش‌ هایش ندارد. مشکل تکرار برای هر بازیگری ممکن است پیش بیاید، اما نکته اینجاست که یک تیپ، هرچقدر هم جذاب باشد، بالاخره روزی خسته ‌کننده خواهد شد و مخاطب آن را پس خواهد زد.

تحلیل و بررسی داستان فیلم دایناسور

دایناسور؛ کمدی بدون عمق

در نقد و بررسی فیلم دایناسور می توان به شخصیت ‌پردازی در این فیلم اشاره کرد که یکی از ارکان مهم موفقیت هر فیلم می باشد، و در دایناسور کاملاً نادیده گرفته شده است. در کمدی‌ های ایرانی، ظاهراً خلق یک صحنه خنده‌ دار کافی است و پرداخت عمیق به شخصیت ‌ها اهمیتی ندارد. حتی عنوان فیلم هم اطلاعاتی درباره قهرمان داستان نمی ‌دهد؛ چرا رضا «دایناسور» نامیده شده؟ فیلم پاسخی به این سؤال نمی ‌دهد. افتتاحیه با تصاویری از جوانی رضا روی موتور کراس شروع می‌ شود که بیشتر از شخصیت ‌پردازی، به اعتیاد و مهارت تک‌ چرخ زدن او می‌ پردازد!
دیگر شخصیت ‌ها هم سطحی و ناپخته‌اند. به ‌ویژه رهبران مواد مخدر که حضورشان فیلم را به کلیپ ‌های طنز قدیمی تبدیل کرده و فضای آن را بیش از پیش غیرواقعی کرده‌اند.

آیا فیلم دایناسور ارزش دیدن دارد؟

در نقد و بررسی فیلم دایناسور چنین می توان برداشت کرد که دایناسور هم مثل دیگر آثار اطیابی، بر پایه الگوی ثابت کمدی‌ های پرفروش ساخته شده است؛ دو شخصیت بامزه که از یک موقعیت خنده‌ دار به موقعیت دیگر پرت می‌ شوند، بدون آنکه منطق روایی خاصی وجود داشته باشد.
پژمان جمشیدی نیز پای ثابت این سبک فیلم‌هاست و کارگردان‌ ها روی نمک ذاتی او حساب ویژه‌ای باز می‌ کنند. نقش مکمل او هم بسته به دسترسی و محبوبیت گیشه‌ای بازیگران تغییر می ‌کند؛ از حسین یاری در بخارست، احمد مهرانفر در دینامیت، سام درخشانی در تگزاس تا امیر جعفری در دایناسور. این زوج‌ سازی ‌ها، ترفندی برای جذب بیشتر مخاطبان به سینما است.

آیا فیلم دایناسور ارزش دیدن دارد؟

نزول سینمای کمدی ایران بحثی گسترده می‌ طلبد، اما تا زمانی که فیلم‌ هایی مثل دایناسور الگوی این ژانر باشند، اوضاع تغییری نخواهد کرد و سلیقه مخاطب در سراشیبی سقوط باقی می‌ماند.

نتیجه گیری

فیلمنامه دایناسور پر از ضعف و فاقد انسجام است. شوخی ‌ها سطحی و پردازش ‌نشده‌اند و حتی موقعیت ‌های کمیک هم به دلیل دیالوگ‌ های ضعیف از مخاطب خنده نمی‌ گیرند. ترکیب جدید پژمان جمشیدی و امیر جعفری تلاشی برای تنوع در تکرار همیشگی جمشیدی است، اما جعفری هم در نقش تیپیکال “رفیق سود جو” چیز تازه‌ای ارائه نمی ‌دهد. جمشیدی همچنان همان نقش ‌های کلیشه‌ای ‌اش در تگزاس، هتل و دینامیت را تکرار می ‌کند و حضورش فرمولی تضمینی برای فروش شده است.
مسعود اطیابی باز هم از همان شوخی ‌ها و دیالوگ ‌های تکراری‌اش استفاده کرده، طوری که تنها کاراکترها تغییر کرده‌اند. با تبلیغات گسترده و بیشترین سانس سینما، دایناسور احتمالاً یکی از پرفروش ‌های ۱۴۰۴ خواهد شد، اما چیزی جز یک کمدی سطح پایین در میان آثار مشابه سالانه نیست.

بازگشت رامبد جوان با زودپز، طنزی نوستالژیک از دهه شصت: معرفی و نقد فیلم زودپز را بخوانید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا