نقد فیلم Indiana Jones and the Dial of Destiny 2023
احتمالاً نسل کنونی آشنایی کمتری با شخصیت «ایندیانا جونز» داشته باشد، اما این شخصیت نمادین که با بازی هریسون فورد در دهه هشتاد میلادی به تصویر کشیده شد، یک لایه عمیق از داستان های ماجراجویی و اکشن درباره گنج های فراموش شده ایجاد کرد. با گذشت زمان، شخصیت هایی مانند لارا کرافت، ناتان دریک و دیگر قهرمانان مدرن به تدریج جایگزین ایندیانا جونز در دنیای ماجراجویی شدند. اما ایندیانا جونز هرگز از دست نرفته و همچنان ماجراجویی میکند. اکنون فیلم Indiana Jones and the Dial of Destiny به عنوان یک «فصل نهایی با ارزش» در زندگی یک شخصیت تاریخی از دنیای سینما معرفی می شود. اما سوال اینجاست که آیا این فیلم قادر به ارائه یک پایان مناسب و جذاب برای داستان ایندیانا جونز است یا خیر؟ برای پیدا کردن پاسخ به این سوال، با موزیک سلام در بررسی فیلم ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت همراه شوید.
خلاصه داستان :
ایندیانا جونز (نقش افراز هریسون فورد) پس از سال های ماجراجویی، حالا در گوشه ای از شهر به تدریس تاریخ برای دانشجویان اش می پردازد و منتظر بازنشستگی است. با ورود دخترخوانده اش، هلنا شاو (با بازی فیبی والر-بریج) به زندگی او چالش های جدیدی پیش می آید. او مجبور می شود به دنبال گردانه سرنوشت ارشمیدس بگردد که به نظر میآید با زمان تعامل دارد و برای یافتن و بازیابی آن به سفری خطرناک میرود. در این راه، ایندی با چالش های نازی ها روبرو میشود که هنوز هم در پس پایان جنگ جهانی دوم نمینشینند.
ایندیانا جونز به عنوان یک قهرمان از دوران کودکی من به یادگار مانده است و قسمت اول از ماجرا های او را زمانی تماشا کردم که تخیلم هنوز بسیار قوی بود. این شخصیت با کلاه و شلاق و جذابیت خاص خودش در همان لحظه به قلب من نشست. از تابوت عهد تا جام مقدس و جمجمهی بلورین فیلم چهارم، همیشه مشتاق دیدن ماجراهای جدید ایندی بودم و به نظر میآمد که صندوق گنج ایندیانا جونز همیشه پر از ماجرا های جذاب خواهد بود. اما همه افسانهها یک روز به پایان می رسند، حتی پروفسور جونز نیز مستثنی نیست.
نقد فیلم ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت نشان میدهد که بازگشت ایندیانا جونز پس از بیش از ده سال می تواند شگفتی آور باشد، به ویژه با حضور هریسون فورد در سن ۸۱ سالگی. اما از ابتدا به نظر می رسد که جیمز منگولد، کارگردان این فیلم، شخصیت ایندیانا جونز و این فرنچایز را دوست دارد و از نوستالژی تا موسیقی معروف، این فیلم برای بیننده احساسات نوستالژیکی ایجاد میکند و به یاد فیلمهای کلاسیک ماجراجویی ساده اما هیجانانگیز میاندازد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم تفریق
به نظر من، برای جیمز منگولد، ژانر یا بزرگی ماموریت فیلم مهم نیست، بلکه نتیجه نهایی و تطابق با خواسته مخاطب اهمیت دارد، چه این موضوع به خداحافظی یک ابرقهرمان محبوب در پرده سینما باشد، یا یک فیلم هیجانانگیز الهام گرفته از آگاتا کریستی یا حتی یک زندگینامه در مورد یک ستاره افسانهای موسیقی. این موضوع شامل بازگرداندن شخصیت ایندیانا جونز نیز میشود. فیلم Indiana Jones and the Dial of Destiny دقیقاً همان چیزی است که یک فیلم ایندی باید داشته باشد: از ماجراجویی، تعقیب و گریز، مکانهای جالب، موسیقی جذاب و آهنگسازی ویلیامز، شخصیت های شرور کارتونی و البته حقایق تاریخی دستکاری شده.
شاید خداحافظی هریسون فورد با نقش ایندیانا جونز دلیل خوبی برای تماشای این اثر نباشد، اما این فیلم آخرین فرصت است که میتوان به هریسون فورد در نقش ایندیانا جونز، با کلاه مشهورش و شلاقش دید. او یک هنرپیشه استثنایی است و هرگز نمیتوان جایگزین او را پیدا کرد. در واقع، شخصیت ایندیانا جونز قطعاً یکی از دلایل اصلی شهرت فورد در هالیوود است. بنابراین، برای همه طرفداران فورد، این بهترین دلیل برای تماشای “ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت” است.
نقد فیلم Indiana Jones and the Dial of Destiny نشان میدهد که فیلم سازان سعی داشتهاند ایندیانا جونز را به عنوان یک شخصیت انسانیتر نمایش دهند، اما در اکثر زمان، ایندی همچنان به عنوان یک قهرمان سختکوش و قدرتمند ظاهر میشود. این موضوع نشان میدهد که نویسندگان میخواستند تا این شخصیت را به صورت جداگانه تجسم ندهند، اما در برخی صحنهها، ایندی همچنان به عنوان آن قهرمان دلبازی که همیشه بوده، نمایش داده میشود.
در داستان این فیلم که در سال ۱۹۶۹ میلادی روایت میشود، فضانوردان پا به ماه گردی می گذارند و دنیا با افتخار اکتشافات فضایی را جشن میگیرد. اما برای ایندیانا جونز، که به یک پروفسور مسن و دانشمند باستانشناسی تبدیل شده است، زندگی تبدیل به یک داستان شکستآور شده است. خانوادهاش تفرقهیافته، دوستان قدیمی به تدریج از دنیا میرود، و کارش به طور نامطلوبی به پایان میرسد. تنها چیز باقیمانده برای او این است که در یک بطری به دنبال فراموشی بگردد. اما همیشه راهی برای فرار از ناامیدی وجود دارد، و این بار دخترخوانده او، هلنا شاو، سبب فرار از این وضعیت میشود.
نمایش این شخصیت مسن ایندیانا جونز در داستان این فیلم، تضاد جالبی ایجاد میکند؛ اما چرا؟ قهرمان تغییر کرده است، اما ماجراها تغییر نکردهاند. جیمز منگولد، با بازی هریسون فورد، تمام عناصر کلاسیک این فرنچایز را با دقت و احترام باز تولید میکند. برای مثال، یک مقبره باستانی با خروجی نامشخص در داستان وجود دارد. در اینجا دو سکانس ترسناک کوتاه وجود دارد که در آن ایندی توسط موجودات ترسناک احاطه شده؛ و حتی همانند گذشته، یک دانشمند شرور وجود دارد که با نیروهایی فراتر از درک خودش بازی میکند.
به نظر میرسد که بسیاری از افراد ممکن است سوال کنند که آیا این فیلم به جز تکرار و نوستالژی، چه چیز دیگری در داستان دارد ؟ پاسخ آشکار است: جیمز منگولد با “گردانه سرنوشت”، ماجراهای گذشته ایندی را با عشق و توجه دوباره بازسازی کرده است، اما به ما همزمان هشدار میدهد که از وسواس در مورد گذشته بپرهیزیم. این داستان نشان میدهد که انسانها نمیتوانند از گذشته فرار کنند و همیشه با یادگیری و تکامل در مسیر زندگیشان با آن مواجه خواهند شد. ایندیانا جونز ماجراجویی خود را ادامه میدهد و داستان هرگز به پایان نمی رسد.