معرفی و نقد سریال وحشی

تازه ترین سریال هومن سیدی با نام وحشی، از 25 فروردین 1404 در پلتفرم فیلم نت پخش خود را آغاز کرده است. این سریال دومین تجربهی سیدی در ساخت سریال بعد از سریال قورباغه است، اثری که همچنان یکی از شاخص ترین تولیدات شبکه نمایش خانگی می باشد. سریال وحشی براساس داستانی واقعی ساخته شده؛ موضوعی که در تیتراژ آن نیز به آن اشاره شده است. پیش از این هم هومن سیدی فیلم خشم و هیاهو را برگرفته از یک پرونده واقعی ساخته بود، و حالا دوباره به چنین روایتی بازگشته است. در این مقاله به معرفی و نقد سریال وحشی ساخته جدید هومن سیدی می پردازیم.
داستان و بازیگران سریال وحشی
در این سریال، جواد عزتی و نگار جواهریان نقش های اصلی را بازی میکنند. داود اشرف با بازی جواد عزتی، کارگر معدنی که با والدین سالمندش زندگی میکند. طبق تیزر منتشرشده، داود اشرف به طور ناخواسته درگیر یک قتل می شود و همین موضوع باعث زندانی شدنش می شود. اما این اتفاق نقطهی آغاز تغییراتی در شخصیت اوست؛ به طوری که به مرور، به یک قاتل زنجیرهای تبدیل میشود.
گفته می شود که این سریال برگرفته از ماجرای واقعی زندگی فردی به نام علی اشرف است؛ کسی که به جرم دزدی دستگیر شده بود، از زندان فرار کرد، اما در نهایت دوباره توسط پلیس در حاشیه تهران دستگیر شد.
نقد سریال وحشی
سریال وحشی با نمایی بسته از فضای خفقان آور و تاریک معدن آغاز میشود. داود، شخصیت اصلی، از همان ابتدا در این محیط سنگین معرفی می شود. اما برخلاف انتظار، وقتی با بالابر به سطح زمین می رسد، از تاریکی به روشنایی نمی رسد، بلکه وارد صحنه ای پرتنش با کارگران معترض می شود. انگار که از یک گرفتاری به گرفتاری جدیدی پرتاب میشود. این شروع هوشمندانه، حال و هوای تلخ و بی پایان داستان را از همان ابتدا به مخاطب القا می کند.
فضاسازی ابتدایی؛ شروعی حساب شده و هشدار دهنده
سریال وحشی با اکستریم کلوزآپ هایی از داخل معدن آغاز میشود؛ نماهایی بسته و نفسگیر که با تدوین و صداگذاری دقیق، فضای سنگین و تلخی را شکل می دهند. این مقدمه سازی، بیننده را آمادهی ورود به جهانی می کند که قرار نیست ساده و آرام باشد. در همان پلان بلندِ سوار شدن کارگران به بالابر، عنوان بندی سریال ظاهر می شود و درست لحظهای که به سطح زمین می رسیم، با جمعیتی از کارگران معترض رو به رو می شویم. این صحنه نه تنها نشانهای از بلاتکلیفی شخصیتهاست، بلکه ضرب آهنگ اصلی سریال را هم مشخص میکند.
شخصیت داوود و مسیر بی بازگشت او
با نگاهی به اپیزود اول و تیزر رسمی سریال، مشخص می شود که داستان داوود درباره تلاشهایی است که به بن بست می رسند. او مردی است که میخواهد با آرامش و مدارا زندگی کند، اما قدم به قدم وارد چرخهای میشود که راه بازگشتی ندارد. این تم از همان شروع سریال مشخص است: از معدن تاریک به ازدحام و تنش روی زمین، مسیری که فقط شکل گرفتاری ها را عوض میکند، نه اصل آنها را.
در یکی از صحنه های مهم قسمت اول وحشی، با گروهی از کارگران را می بینیم که به خاطر دریافت نکردن دستمزدشان، با کارفرما درگیر شدهاند. در این میان، داوود برخلاف بقیه، سعی میکند آرامش خود را حفظ کند و وارد درگیری نشود. او خوب می داند که اگر بی احتیاطی کند و رفتاری تند از خودش نشان دهد، ممکن است حتی همان امید کم برای گرفتن حقوقش را هم از دست بدهد.
در ادامهی قسمت اول، تمرکز سریال روی شخصیت پردازی داوود بیشتر میشود. او در گفت و گوهایش با همکارانش، مدام از هیجان زدگی و تصمیم های عجولانه دوری میکند. مثلاً وقتی همکارانش درباره شکایت یا پخش شایعات حرف می زنند، سعی میکند آنها را به آرامش دعوت کند. در صحنهای که مربوط به فروش یک زمین است، کمی از گذشتهاش هم برایمان روشن می شود؛ گذشتهای که ظاهراً با مواد مخدر، قاچاق و از دست دادن برادرش گره خورده. احتمال زیادی هست که در قسمت های بعدی، با فلش بک ها یا گفتوگوهایی، بیشتر با گذشتهی داوود آشنا شویم؛ درست مثل سبک روایتی که هومن سیدی در سریال قورباغه هم به کار برده بود.
در نقد سریال وحشی می توان گفت، شاید یکی از بهترین بخش های این قسمت، سکانس پایانی آن باشد. جایی که داستان ناگهان پیچ جالبی میخورد و ویژگی مثبت داود، تبدیل به نقطه ضعف او میشود. او در راه برگشت از معاملهی زمین، دو کودک را می بیند که پیاده به خانه میروند. آنها را سوار میکند و در مسیر با آن ها حرف می زند؛ حرف هایی که از شخصیت محتاط و نصیحتگر داوود برمیآید: اینکه «نباید به غریبه ها اعتماد کرد» و… اما همین صحبت ها باعث ترس بچه ها میشود. وقتی یکی از آن ها پارچهی خونی ای را میبیند که از صحنهی رفتن داوود به بیمارستان باقی مانده، ترسشان بیشتر میشود و تصمیم میگیرند از ماشین فرار کنند. این بخش از داستان، با ظرافت و هوشمندی کاشت و برداشت شده و پایانی تأثیرگذار برای قسمت اول رقم می زند.
نقطهی اوج سریال وحشی درست در سکانس پایانی خودش را نشان میدهد؛ جایی که ویژگی مثبت داوود، تبدیل به نقطه ضعف او میشود و باعث می شود در دردسر بزرگی گرفتار شود.
اینجا تراژدی اصلی کلید می خورد؛ جایی که داستان به جای تکیه بر اتفاقات ناگهانی و غیر منطقی، کاملاً طبیعی و باورپذیر جلو میرود. برخلاف سریال هایی مثل قورباغه که پر از تصادف های عجیب بودند، در وحشی همه چیز پله پله و بر اساس شخصیت ها شکل میگیرد. بعد از وقوع فاجعه، ترس و نگرانی در نگاه های داوود موج می زند. او که قبلاً هم به بچهها هشدار داده بود که مراقب حرف مردم باشند، حالا از ترس قضاوت دیگران، از کمک کردن به آنها دست می کشد و فرار می کند.
نتیجه گیری
با همهی این ها، قسمت اول سریال وحشی کاملاً راضی کننده است. قصهای جذاب و دقیق را شروع می کند و باید آماده یک ماجرای پُرتنش باشیم. با نگاه دوباره به تیزر رسمی سریال، متوجه می شویم که داوود به زندان میافتد، شخصیت نگار جواهریان به عنوان وکیل وارد ماجرا می شود و رفته رفته خشمی عمیق در دل داوود به وجود می آید. ظاهراً هدف سریال، روایت مسیری است که در آن یک کارگر ساده به خلافکاری خطرناک تبدیل میشود، داستانی که تا حدودی یادآور فیلم جنگ جهانی سوم است. در این مطلب با توجه به پخش قسمت اول به نقد سریال وحشی پرداختیم.
بنابراین می شود به ادامهی این سریال امیدوار بود. هومن سیدی همیشه ایده های جذابی داشته و با وجود اینکه گاهی در کنار هم چیدن درست آن ها دچار مشکل می شود، اما شروع خوب وحشی، خبر می دهد که این بار داستانی منسجم و پرکشش را پیش رو داریم.
مطلب پیشنهادی: نقد و معرفی فصل هفتم سریال پایتخت
موزیک بیشتر: آهنگ تیتراژ سریال وحشی با صدای شروین حاجی پور